پیر خرابات

دریافتی از غزلهای حضرت لسان الغیب حافظ شیرازی

پیر خرابات

دریافتی از غزلهای حضرت لسان الغیب حافظ شیرازی

از آیه های سبز

/. کتاب «آیه های سبز»  آقای عین-صاد را مطالعه می کردم. جایی در نوشته هایش مصرعی را به کار برده بود که نظرم را به خود جلب کرد. جست و جو کردم، دیدم از حضرت حافظ است. شما هم بخوانید که زیباست:

که برد به نزد شاهان، ز من گدا پیامی/ که به کوی می فروشان دو هزار جم به جامی

شده‌ام خراب و بدنام و هنوز امیدوارم/ که به همت عزیزان برسم به نیک نامی

تو که کیمیافروشی، نظری به قلب ما کن/ که بضاعتی نداریم و فکنده‌ایم دامی

عجب از وفای جانان که عنایتی نفرمود/ نه به نامه‌ای، پیامی! نه به خامه‌ای، سلامی!

اگر این شراب، خام است؛ اگر آن حریف، پخته/ «به هزار بار بهتر، ز هزار پخته، خامی»*

ز رهم میفکن ای شیخ! به دانه‌های تسبیح/ که چو مرغ، زیرک افتد، نفتد به هیچ دامی

سر خدمت تو دارم، بخرم به لطف و مفروش/ که چو بنده، کمتر افتد، به مبارکی، غلامی

به کجا برم شکایت؟ به که گویم این حکایت؟/ که لبت حیات ما بود و نداشتی دوامی

بگشای تیر مژگان و بریز خون حافظ/ که چنان کشنده‌ای را نکند کس انتقامی**

* این مصرع در نثر آقای علی صفایی حایری بسیار زیبا گنجانده شده بود، طوری که کاملا در متن نشسته و اگر دقتی همراه نمی شد، جدا کردن آن کمی مشکل بود؛ که ادبیات آقای صفایی بسیار زیبا، روان، مستقل و هضم کننده ی تمام خوانده ها و ارائه دهنده ی سبک خاص ایشان است. روحش شاد...

** شاید با این علائم نگارشی بهتر خوانده شود!!!

حافظ حفظ سر می کرد؛به راز می نوشت...

بسم رب الحسین(ع)... 

من محمد جواد هستم و با اجازه ی حسین آقا از این به بعد در وبلاگ مطلب خواهم نوشت؛ که به قول خواجه: صالح و طالح متاع خویش نمودند/ تا که قبول افتد و که در نظر آید... 

حجه الاسلام و المسلمین عالی در تاریخ 28/8/91 در اصفهان به مطلبی در سخنرانی خود اشاره کردند که به نظرم بسیار زیبا بود. و آن این است: 

مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ/ چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد. 

ایشان فرمودند که مراد خواجه از پیر مغان، امام حسین(ع) و از شیخ، حضرت ابراهیم(ع) می باشد. 

و حقیقتا تفسیر لطیف و عمیقی است. 

عزیز دیگری نیز فرمودند حضرت آیت الله قاضی(قدس سره) در زمین کربلا این بیت خواجه را در جای جای آن وادی مقدس زمزمه می کرده اند: 

با صبا در چمن لاله سحر می‌گفتم/ که شهیدان که‌اند این همه خونین کفنان... 

که مطلع غزل چنین است:  

شاه شمشادقدان خسرو شیرین دهنان/ که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان... 

این مطلب را در ماه عزای ارباب و به یاد آقا نوشتم و به ایشان عرض می کنم: 

یا ابا عبد الله! در این ایام ما را هم به فرزندی بپذیر!  

در پایان این مطلب کوتاه همه را به استفاده از سخنرانی های حاج آقای عالی دعوت می کنم که بسیار عالم و فهیم و روشن بین هستند -حفظه الله تعالی-.