پیر خرابات

دریافتی از غزلهای حضرت لسان الغیب حافظ شیرازی

پیر خرابات

دریافتی از غزلهای حضرت لسان الغیب حافظ شیرازی

غزل ۶۲

مرحبا اى پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فداى نام دوست

هر چه علاقه به معشوق بیشتر باشد به متعلقات معشوق هم بیشتر است. برای مثال حضرت نبی اکرم روزی در مسجد نشسته بودند و فرمودند هر کس از امیرالمومنین برایم خبری بیاورد(حضرت به جنگ خاصی رفته بودند) مژدگانی به او میدهم ، و حال آنکه از ما پوشیده نیست که خود نبی اکرم میدانستند که امیرالمومنین کجاست و با این کار فقط میخواستند بگویند که خبر او اینقدر ارزش دارد چه رسد به خود ایشان.

واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس
طوطى طبعم ز عشق شکر و بادام دوست

طوطی طبع استعاره ای است از زبان فصیح  و شیرین شاعر . میگوید شیرین زبانی من از خودم نیست و همیشه روزی خوار سفره نعمت شماست. در این بیت کنایتا حافظ به ذکر مدام هم توصیه میکند(دایم).
حضوری گر همی خواهی از او غایب مشو حافظ
متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها

زلف او دام است و خالش دانه آن دام و من
 بر امید دانه اى افتاده ام در دام دوست

حضرت حافظ تعبیری بسیار زیبا از زلف و خال دوست بکار برده و میگوید من در این دام به امید دانه ای (تفضلی، انعامی) به دام افتاده ام.

سر ز مستى برنگیرد تا به صبح روز حشر
هر که چون من در ازل یک جرعه خورد از جام دوست

برای فهم این ابیات به دیوان عمان سامانی مراجعه بکنید که عالم ازل را به زیبایی تصویر کرده است و این جام را به عنوان جامی از عشق و بلا معرفی کرده است .هر پیامبری مقداری از این جام را میخورد و دچار مصیبتهای فراوانی در راه حق میشود ، اما کسی که تمام این جام را مینوشد حضرت اباعبدالله الحسین است.

بس نگویم شمه اى از شرح شوق خود از آنک
دردسر باشد نمودن بیش از این ابرام دوست

شرح شوق و اشتیاق نسبت به معشوق اگر بیش از حد باشد دچار دلزدگی مردم میشود ، لذا در خیلی از مواقع ابرام و تکریم معشوق به ضرر او تمام میشود.

گر دهد دستم کشم در دیده همچون توتیا
خاک راهى کان مشرف گردد از اقدام دوست
هرکس که خاک پای تو باشد و گدایی درگاه تو را کند عزت و سربلندی نصیب اوست.
گدای خاک در دوست پادشاه من است

میل من سوى وصال و قصد او سوى فراق
ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست
عاشق همیشه به نفع معشوق کنار میکشد. که مظهر این بیت به نظر حقیر حضرت ابالفضل العباس است که تمام خواسته های خود را و خود را هیچ انگاشت در برابر حضرت اباعبدالله الحسین.

حافظ اندر درد او می سوز و بی درمان بساز
زان که درمانى ندارد درد بی آرام دوست

 

نظرات 2 + ارسال نظر
منتظر جمعه 9 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 11:10 ب.ظ http://darpanaheto.blogsky.com

الله
سلام


انتخاب خوبی بود، خیلی زیبا ...


"حافظ اندر درد او می سوز و بی درمان بساز
زان که درمانى ندارد درد بی آرام دوست"


در پناه حق

زرین قلم شنبه 10 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 12:18 ب.ظ http://www.emamhossein.blogsky.com

هو السّلام
سلام علیکم دوست عزیز
ممنونم که بهم سرزدید
مطالبون خیلی زیباو عالی اند ـ کاش قابل می دونستید و هر وقت آپ می کردید خبرم می کردید تا بی نصیب نمونم
یاعلی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد