پیر خرابات

دریافتی از غزلهای حضرت لسان الغیب حافظ شیرازی

پیر خرابات

دریافتی از غزلهای حضرت لسان الغیب حافظ شیرازی

فردوسی در مدح امیرالمومنین


ایا شاه محمود کشور گشای
ز کس گر نترسی بترس از خدای

که پیش تو شاهان فراوان بدند
همه تاجداران کیهان بدند

فزون از تو بودند یک‌سر به جاه
به گنج و کلاه و به تخت و سپاه

نکردند جز خوبی و راستی
نگشتند گرد کم و کاستی

همه داد کردند بر زیر دست
نبودند جز پاک یزدان پرست

نجستند از دهر جز نام نیک
وزان نام جستن سرانجام نیک

هرآن شد که دربند دینار بود
به نزدیک اهل خرد خوار بود

گر ایدون که شاهی به گیتی ترا است
نگویی که این خیره گفتن چرااست

ندیدی تو این خاطر تیز من
نیاندیشی از تیغ خونریز من

که بد دین و بد کیش خوانی مرا
منم شیر نر میش خوانی مرا

مرا غمز کردند کان بد سخن
به مهر نبی و علی شد کهن

هر آن کس که در دلش کین علی است
از او خوارتر در جهان گو که نیست

منم بنده‌ی هر دو تا رستخیز
اگر شه کند پیکرم ریز ریز

من از مهر این هر دو شه نگذرم
اگر تیغ شه بگذرد بر سرم

نباشد جز از بی‌پدر دشمنش
که یزدان بسوزد به آتش تنش

منم بنده‌ی اهل بیت نبی
ستاینده‌ی خاک پای وصی

مرا سهم دادی که در پای پیل
تنت را بسایم چو دریای نیل

نترسم که دارم ز روشندلی
به دل مهر جان نبی و علی

چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی
خداوند امر و خداوند نهی

که من شهر علمم علیم در است
درست این سخن گفت پیغمبر است

گواهی دهم کاین سخن راز او است
تو گویی دو گوشم که آواز او است

چو باشد ترا عقل و تدبیر و رای
به نزد نبی و علی گیر جای

گرت زین بد آید گناه من است
چنین است این رسم و راه من است

به این زاده‌ام هم به این بگذرم
چنان دان که خاک پی حیدرم

ابا دیگران مر مرا کار نیست
بر این در مرا جای گفتار نیست

اگر شاه محمود از این بگذرد
مر او را به یک جو نسنجد خرد

چو بر تخت شاهی نشاند خدای
نبی و علی را به دیگر سرای

گر از مهرشان من حکایت کنم
چو محمود را صد حمایت کنم

جهان تا بود شهریاران بود
پیامم بر تاجداران بود

که فردوسی توسی پاک جفت
نه این نامه بر نام محمود گفت

به نام نبی و علی گفته‌ام
گهرهای معنی بسی سفته‌ام

شاعر : ابوالقاسم فردوسی توسی
نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 04:00 ب.ظ

برو بابا این مال فردوسی نیست خاین با اون علی دزد قالتاقت

داریوش پارسی دوشنبه 2 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:39 ق.ظ

فردوسی تمام زندگی خود را صرف این کرد که آثار نکبت تازیان اهریمن پرست را از فرهنگ ایرانیان بزداید.
او میدانست که علی چه جنایاتی بر علیه مردم بیدفاع ایران کرده بود وهیچگاه فردوسی اینگونه از قاتلان ایرانیان نیک سخن نگفته.
در ضمن برخی واژه های به کار برده شده در این ابیات در زمان فردوسی رایج نبوده.
به احتمال زیاد یک شیعه تازی پرست بد سگال این ابیات را در زمان شاه اسمایئل صفوی به نسخه ای از شاهنامه افزوده است.

داریوش پارسی
ایرانی پیروز است حزب الله نابود است

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد